النا فرشته کوچولوالنا فرشته کوچولو، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 14 روز سن داره

النا فرشته کوچولوی مامان و بابا

النا جونم و 14- 15 ماهگی

دختر گلم چند وقتی فرصت نکردم وبلاگتو بروز کنم  اینقدر دوست دارم که این دوست داشتنو با هیچ چیز گرانبهی تو دنیا عوض نمیکنم     فدای خنده های شیرینت ونگاه های زیبا و دلنشینت عزیزم النا کلمات جدیدی یاد گرفته : امین -نیوفتم - گاوه میگه مومو- پیشی میگه میو - شیره میگه هووووو- ساعت میگه تاک تاک - اسبه میگه پیتو پیتو - گنجیشکه میگه : جیک جیک دخترم اعضای بدنشو به قشنگی نشون میده" بینی - چشم - دندون- زبون - گوش- گردن- مو- پا -دست -انگشت - ارنج - ناف - سر - شکم  دختر قشنگم کارهای شیرینی میکنه انگشتاشو میشمره میگه یک و... ده با عروسکاش قشنگ بتزی میکنه کتاب داستاناشو خیلی دوست داره و همه عکساشو نگاه میکنه...
24 آذر 1392

کارهای جدید النای مامانی 12 و13 ماهگی

النای قشنگم از 12 ماهگی چند قدم راه میره   در 12 ماه و 7 روزگی کاملا راحت راه میره نفس مامان     از تخت پایین میاد و از تخت بالا میره خیلی شیطون شده لغت های جدیدش : مرسی - بده- بیا- حموم (اموم) - امینه (اسم دایی جونش) - نه ( با عشوه خاص میگه نههههههههه)- الوووو(ایو)- ببعی میگه بع بع - کلاغه میگه :دار دار - هاپو میگه : هاپ هاپ - دایی - دو کلمه ای هم حرف میزنه میگه آب بده - بابا بیا خیلی  راحت توپ رو با پاش شوت میکنه کتاب داستاناش رو ورق میزنه و میگه این چیه؟     مداد دستش میگیره و روی ورقه خط خطی میکنه خ...
1 آبان 1392

عروسی دایی ابی

النای قشنگ من روز 29 مهر ماه 92 روز ولادت امام علی النقی در مراسم عروسی دایی ابی مارو هماهی کرد تا جشن عوسی باشکوهتری داشته باشیم ...
1 آبان 1392

تولد دختر گلم

النای عزیزم دختر گلم تولدت مبارک تولد یک سالگی النا رو با خاله ها دایی ها وعمه و مامان جونی وبابا جونی وعضو جدید خانواده اقا حنیف برگزار کردیم خیلی خوش گذشت این هم عکسهای تولد النا جون خدا جونم متشکرممممممممممممممم ...
14 مهر 1392

دندون 3 و 4 النا

الناي قشنگم از ابتداي 12 ماهگي يعني وقتي 11 ماهگيش تموم شده داره دندوناي بالاييش در مياد واي چقدر قشنگ شدي دخترم ميبوسمت ...
16 شهريور 1392

النا در 11 و12 ماهگی

النای خوشگلم با انگشتای کوچیکش کلاغ پر میکنه اتل متل میگه چشمک میزنه بینیشو نشون میده پا هاشو نشون میده انگشت دستش رو میشمره فرهنگ لغت النا :  بابا - عمو - مام ( مامان)- اوو (الو)  - آبه -این چیه - دده -آزی (نازی) - ار (پر) - اته (بده) با دستاش اشاره میکنه النای قشنگم میتونه چند ثانیه بایسته (11 ماه و 3 روزه ) دستش رو به دیوار میگیره و راه میره از مبل بالا میره و میتونه از مبل یا تخت به تنهایی پایین بیاد اگه بابا یا مامان از خونه برن بیرون دنبالشون گریه میکنه کشو ها رو باز میکنه و همه چیزا رو بیرون میکشه الهی فداش بشه مامانی   ...
12 شهريور 1392

النا و كارهاي 9 تا 10 ماهگي

    الناي قشنگم ميتونه بينيشو نشون بده حتي بيني بقيه رو هم نشون ميده جديدا هم وقتي بهش ميگي كو پاهات پاشو نشون ميده قربونش برم النا ديگه دستشو به مبل ميگيره مي ايسته و چند قدم اين طرف واونطرف ميره خيلي به مامان وابسته شده تا يه قدم ميخوام برم اونطرف سريع صدا ميكنه فداش بشه مامان خودش ليوان رو ميگيره كه آب بخوره و قاشق رو ميگيره كه غذا بخوره ولي همه لباسهاشو پر ميكنه وهمه موهاش رو هم غذا ميده خيلي شيطون شده خيلي به عروسكهاي شكل ادم علاقه نشون ميده زير صندلي مبل ميز ناهار خوري و توي ميز تلويزيون شده پاتوق النا خانوم آب بازي رو دوست داره خيلي به خاله هاشو دختر خاله هاش علاقه داره و وقتي اونارو ميبينه سريع ...
25 تير 1392